به رهبران راهبر کشورم !
سیر نمیشود عطشت به خون
شکمت، به نان
حرص بزرگت به زور و جاه
جیبت، به سکه و زر
سیاستمدار تا چند ؟!
« سیاست »،
مدار
خدا را !
آنکه با جواز نامه او
« خون » ارزان تجارت میکنی
و « بم » های قیمتی
وارد
باری ؛
همت بار سیاستمدار !
سیاست، مدار
« انسانیت » بدار
بنام «خدا » ، اگرنه
بنام «سیاست »
که از تو
« سیا » ست
و خجالت
نام دیگر « بیکفایتی » ست …