هستیام
خالیشده است
از نشانههای زندگی خویش
به آخرین شماره میمانم
در ته ی لیست مصرفی آشویتس
چقدر بروم باید
با هرکی پیش از من ست
تا … پای کورهاش؟
چند بار بمیرم باید
با هر مرگی
با هر کشتار
از هر نوعی، از هر رنگ
در هر سرزمینی …
در هر جا ؟
چقدر بسوزم …
باید… در انتظار
تا برسم به نوبتم
در ته ی لیست مصرفی
ای آشویتس …؟