از شب تا شب

by | ژانویه 3, 2018 | آیه های منسوخ

و شب،
ادامه‌ی شب بود و من
رونده‌ی شب
به آسمان نظر کردم آسمان با من
چقدر فاصله داشت؟
ستاره‌ی پرسید
ستاره‌ی تو کجاست؟
صدای در من مرد
نگاه من خشکید.

ستاره‌یی لرزید
ستاره‌ها گفتند:
چقدر حوصله داشت

و شب،
ادامه‌ی شب بود و من رونده‌ی شب
به آسمان چو دیدم
خدا به میز عدالت نشسته بود خموش

و ماه،
شاهد بود
و آستانه سراسر
ستاره‌باران بود
و آسمان دل من
فقط شبستان بود
نگاه ویرانم
به کلک حیرانی
خطوط فاصله‌ها را به هم گره می‌زد
و زهر دردم را
زمین می‌نوشید

دهلی‌نو