فتحم چه آسان میکنی،چنگیز من اسکندرم
نه فتح، ویران میکنی،غارتگرم! غارتگرم
جان مرا تاراج کن، با تیر عشق آماج کن
وانگه سر من تاج کن،شاهنشهم! ای سرورم
جان و تنم تسخیر تست،آهوی در نخجیر تست
تسلیم هر تدبیر تست،ای میر من! ای افسرم
عشق تو تا شد رهبرم،بر عرش و کرسی میپرم
گوش ملائک میدرم، زآهنگ او را چاکرم
چشمانتظار بار تو، در هر قدم آثار تو
اندیشهی دیدار تو،شوری افگنده در سرم
تنپوش را تن میدرم،سوی تو عریان میپرم
جان پیش پایت میبرم ،آیی چو شب در بسترم
دین کهن بشکستهای ،بگسستهای وابستهای
ویرانگر تردست من بگسستهای وابستهای
لاس انجلس-دسامبر1985