تقصیری نداشتی
بهجز اینکه
کودک بودی
و در جهنمی بنام ”افغانستان”
به دنیا آمدی
کاش میشد
بر موهای آشفتهات
گلی سرخی بزنم بهجای خون
بوسه یی روی چشمان وحشتزدهات
بهجای ترس
تباشیری بر دستان کوچک ات نهم
بهجای ”گچ”
تا بنویسی
“آزادی”
روی تخته مشقی
همه مدرسه ها
2019.07.2