نبودی، اینچنین دلخواه
پیش از آنکه برآیم به جستجویت
صدا زنم نامت را
از حنجره عشق
و گم شوم
در انعکاس صدای خودم …
میشکست خواب کوچه
با گامهای خستهام
در مرز کسالت
زمین که خوردم
آسمان چرخی زد
و افتاد در برکه چشمم
وارونه …
تو اما پریده بودی
از خط عبور
…
حالا جفت تنهاییام
اینسو
بیهراس گمشدن
بی هول رسیدن …
تو اما اوراد خوانان!
به کجا رسیدهای
به کدام دایره
تکرار میکنی
افسانهی چشمبندیهایت را
از سر…؟
لاس انجلس ۲۰۱۳