تو، با باران سفر کردی سوار اسب تندباد پایی باد وحشی در میان ابرها رفتی ترا رگبار کوچانید تو رفتی،...
Kwidaa
چند طرح
by Kwidaa | آگوست 22, 2017 | آیه های منسوخ
قطره، عطش خاک تشنه را فرونشاند خاک، صمیمیت را با محبت پاسخ گفت و هدیهیی آب، گل را داد چشمهها را...
“کشتزار خون”
by Kwidaa | آگوست 17, 2017 | آخرین سرود ها
ابرهایم تهی از بارانند مثل یائسگی و نمیرسند بر کشتزار سوخته، از هجوم ملخها ... "حاجات” را رها کن...
مستی های دل
by Kwidaa | آگوست 4, 2017 | آخرین سرود ها
آتشگرفته سینهام از شعله سودای دل بازی به آتش میکند این طفل بیپروای دل دل یکزمان عاشق نبود،...
بازیگری بی نقش
by Kwidaa | جولای 27, 2017 | آخرین سرود ها
خواب میبینی که خودت نیستی به دیگری تبدیلشدهای با تعجب نگاهت میکنند، تماشا گران در نمایش ......
نگاه آیینه
by Kwidaa | جولای 26, 2017 | آیه های منسوخ
و من، گریه نکردم که سالها پر از اضطراب و دلهرگی را همه گریسته بودم به یاد آوردم چقدر گریخته بودم...
سپید و سیاه
by Kwidaa | جولای 26, 2017 | آیه های منسوخ
دستکش، دستش نمیکرد و همینگونه، برهنه بودند دستانش همچنان که میرفت دستانش را سپری میساخت در...
مرثیه ای برای عشق
by Kwidaa | جولای 26, 2017 | آیه های منسوخ
1 بهجای عاطفه سنگ و بهجای قلب "همه مفرغ و آهن" برای عشق – ناگفتنیترین احساس بلند مرثیه باید...