کنار رود کابل تنها نشستم و دریا گریستم با کودکان زخمی با مادران خسته با چهرههای خشک بیفریاد و بی...
آخرین سرود ها
با بهار
by Kwidaa | فوریه 27, 2018 | آخرین سرود ها
با بهار آمدم ز راه سفر و یکی شاخه گل به دیدارت بازکن شیشههای پنجره را به در انگشت میزند...
انتخاب
by Kwidaa | نوامبر 17, 2017 | آخرین سرود ها
از میان همه تختخوابهای دونفری "کویین" و "کینگ" "فول" را گزیدم یکی و نیمه انتخاب من نبود ... وسط...
خبر
by Kwidaa | نوامبر 17, 2017 | آخرین سرود ها
تک تک تک … پاره کرد سینه ی هوا را شلیک مرمی ها یکدو سه … بیستوشش قطره خون در محراب برابر چشمان...
سافو
by Kwidaa | اکتبر 8, 2017 | آخرین سرود ها
چشم تا چشمانداز همه آب و همه دریا همه بازی فروریختن زلف بلند آبهاست که به مهمانی دریا آیند … رقص...
مهره هفتم
by Kwidaa | سپتامبر 15, 2017 | آخرین سرود ها
پیامی مگذار پیامِ متعارف به نرخ روز پُرم ... از نگاه خالی ولبخند های کاغذی ات، در جمع که اتفاقی...
آشویتس
by Kwidaa | سپتامبر 6, 2017 | آخرین سرود ها
هستیام خالیشده است از نشانههای زندگی خویش به آخرین شماره میمانم در ته ی لیست مصرفی آشویتس چقدر...
“کشتزار خون”
by Kwidaa | آگوست 17, 2017 | آخرین سرود ها
ابرهایم تهی از بارانند مثل یائسگی و نمیرسند بر کشتزار سوخته، از هجوم ملخها ... "حاجات” را رها کن...
مستی های دل
by Kwidaa | آگوست 4, 2017 | آخرین سرود ها
آتشگرفته سینهام از شعله سودای دل بازی به آتش میکند این طفل بیپروای دل دل یکزمان عاشق نبود،...