بازار، در سکوت عمیقی نشسته بود و اندک تماشاگران گیج بی تصمیم خریداران اشیای بیهودگی بودند. این،...
آیه های منسوخ
مرگ ماه
by Kwidaa | اکتبر 23, 2017 | آیه های منسوخ
در تمام طول سفر صدای سرعت موتر بود که از کنار تو رد میشد و وهم گنگ ترا میبرد با خود بروی جادهی...
سفر
by Kwidaa | سپتامبر 7, 2017 | آیه های منسوخ
سفر از شب سفر در شب سفر بی مشعل و فانوس و رهتوشه: تنها سوز- تنها تب سفر در حجم آماسیدهی یک قرن...
ایمان
by Kwidaa | سپتامبر 6, 2017 | آیه های منسوخ
شب که میشود تو هم ز راه میرسی و اندرون برکههای سرد چشم من تو به شب چو نور ماه میرسی من صدای...
درنگ
by Kwidaa | آگوست 22, 2017 | آیه های منسوخ
"درنگ میکشدم" جاده عبور کجاست ؟ سکوت بسته لبم، نعرههای طور کجاست؟ گیاه هرزه گرفته تمام وسعت دشت...
آرامش و توفان
by Kwidaa | آگوست 22, 2017 | آیه های منسوخ
هموطن، هموطنم، هموطنا! با تو بیپرده بگویم سخنا گوش نزدیک بیاور به منا هموطن، هموطنم،...
بلوغ دوباره
by Kwidaa | آگوست 22, 2017 | آیه های منسوخ
تو، با باران سفر کردی سوار اسب تندباد پایی باد وحشی در میان ابرها رفتی ترا رگبار کوچانید تو رفتی،...
چند طرح
by Kwidaa | آگوست 22, 2017 | آیه های منسوخ
قطره، عطش خاک تشنه را فرونشاند خاک، صمیمیت را با محبت پاسخ گفت و هدیهیی آب، گل را داد چشمهها را...
نگاه آیینه
by Kwidaa | جولای 26, 2017 | آیه های منسوخ
و من، گریه نکردم که سالها پر از اضطراب و دلهرگی را همه گریسته بودم به یاد آوردم چقدر گریخته بودم...